تفسیر قرآن
پیامهای آیه 6 تا 14 سوره علق
- انسان ناسپاس است. ما او را آفريديم و هر چه نمى دانست به او آموختيم. امّا او در برابر پروردگارش طغيان مى كند. «كلاّ انّ انسان ليطغى»
- انسان به خاطر آنكه به غلط خود را بى نياز مى پندارد دست به طغيان مى زند. «ليطغى ان رآه استغنى»
- بازداشتن از نماز، روشن ترين نوع منكرات است. «ينهى عبداً اذا صلّى»
- حتى اگر احتمال حقانيّت دهند نبايد اينگونه با پيامبر برخورد كنند. «ان كان على الهُدى»
- انسان كم ظرفيّت است و پندار بى نيازى او را مست مى كند. «ليطغى ان رآه استغنى»
- علم به تنهايى كافى نيست. با اينكه به انسان علم داديم امّا طغيان مى كند. «علّم الانسان ما لم يعلم - انّ الانسان ليطغى»
- غنى بودن كمال است، ولى خود را غنى ديدن زمينه لغزشهاست. «راه استغنى»
- ايمان به معاد مانع طغيان است. «انّ الى ربّك الرجعى»
- هر چه داريم مى گذاريم و مى رويم خود را بى نياز نپنداريم. «انّ الى ربّك الرجعى»
- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «انّ الى ربّك الرجعى»
- طاغوتيان مخالف نمازند. «ليطغى - ينهى عبدًا اذا صلّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مى گيرد كه دوام داشته باشد.)
- نشانه بندگى خدا نماز است. «عبدًا اذا صلّى»
- طاغوت ها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بى تفاوت و يا بنده هوسهاى خود يا ديگران) «ينهى عبدًا اذا صلّى»
- نام و نشان مهم نيست، عملكردها مهم است. (نام نهى كننده و نمازگزار نيامده است.) «ينهى - صلّى»
- سزاوار است كسى كه امر به تقوا مى كند خودش از راه يافتگان باشد. «كان على الهُدى او امر بالتّقوى»
- ريشه طغيان دو چيز است: يكى آنكه خود را بى نياز مى بيند. «رآه استغنى» ديگر آنكه خدا را نمى بيند و گمان مى كند خدا هم او را نمى بيند. «ألم يعلم بانّ اللّه يرى»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- انسان ناسپاس است. ما او را آفريديم و هر چه نمى دانست به او آموختيم. امّا او در برابر پروردگارش طغيان مى كند. «كلاّ انّ انسان ليطغى»
- انسان به خاطر آنكه به غلط خود را بى نياز مى پندارد دست به طغيان مى زند. «ليطغى ان رآه استغنى»
- بازداشتن از نماز، روشن ترين نوع منكرات است. «ينهى عبداً اذا صلّى»
- حتى اگر احتمال حقانيّت دهند نبايد اينگونه با پيامبر برخورد كنند. «ان كان على الهُدى»
- انسان كم ظرفيّت است و پندار بى نيازى او را مست مى كند. «ليطغى ان رآه استغنى»
- علم به تنهايى كافى نيست. با اينكه به انسان علم داديم امّا طغيان مى كند. «علّم الانسان ما لم يعلم - انّ الانسان ليطغى»
- غنى بودن كمال است، ولى خود را غنى ديدن زمينه لغزشهاست. «راه استغنى»
- ايمان به معاد مانع طغيان است. «انّ الى ربّك الرجعى»
- هر چه داريم مى گذاريم و مى رويم خود را بى نياز نپنداريم. «انّ الى ربّك الرجعى»
- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «انّ الى ربّك الرجعى»
- طاغوتيان مخالف نمازند. «ليطغى - ينهى عبدًا اذا صلّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مى گيرد كه دوام داشته باشد.)
- نشانه بندگى خدا نماز است. «عبدًا اذا صلّى»
- طاغوت ها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بى تفاوت و يا بنده هوسهاى خود يا ديگران) «ينهى عبدًا اذا صلّى»
- نام و نشان مهم نيست، عملكردها مهم است. (نام نهى كننده و نمازگزار نيامده است.) «ينهى - صلّى»
- سزاوار است كسى كه امر به تقوا مى كند خودش از راه يافتگان باشد. «كان على الهُدى او امر بالتّقوى»
- ريشه طغيان دو چيز است: يكى آنكه خود را بى نياز مى بيند. «رآه استغنى» ديگر آنكه خدا را نمى بيند و گمان مى كند خدا هم او را نمى بيند. «ألم يعلم بانّ اللّه يرى»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- ۱.۰k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط